dinsdag 11 augustus 2009

مـــعـــــرفــــــــــی کـــــــتـــــــاب شاه محمد ولی خان دروازی

پروفيسورعنايت الله شهرانی
مـــعـــــرفــــــــــی کـــــــتـــــــاب شاه محمد ولی خان دروازی
وکيل السلطنت اعليحضرت اميرامان الله خان
> > هردم ازين باغ بری ميرسد تازه تر از تازه تری ميرسد> > دانشمند شهير ، شخصيت سياسی ، فرهنگی و هنری کشورعزيزما ، دوکتورعنايت> الله شهرانی ، به سلسله نشر دهها و صدها اثر ارزشمند علمی ، اجتماعی و> هنری ، اخيرا به چاپ و نشر کتاب کم نظيری بنام ( شاه محمد ولی خان دروازی> وکيل السطنت اعليحضرت اميرامان الله خان ) موفق گرديده اند.> اين اثرباارزش از جانب نويسنده توانا جناب برهان الدين نامق ويراستاری> گرديده و به پيشگاه مردم عرفان پرور افغانستان و جهان عرضه شده است.> کتاب که 520 صفحه را احتوا ميکند ، پشتی و صفحه اول آن با فوتوهای شاه> امان الله غازی و شاه محمدولی خان دروازی و انور پاشاه مزين است. در شناس> نامه کتاب کمپوزر خواجه وحيدالله و ناشر کانون فرهنگی قزل چوپان معرفی> گرديده است.> سال چاپ : 1385 خورشيدی برابر با 2007 عيسوی آمده.> تيراژ : يک هزار جلد و حق چاپ محفوظ خوانده شده است.> چاپ فوتوهای تاريخی شاه غازی و شاه محمدولی خان دروازی و خانواده ايشان و> ساير اراکين دولتی و نشر آثار قيمتدار شخصيت های سياسی کشور پيرامون> شخصيت شخيص و محبوب القلوب افغانستان شاه محمدولی خان دروازی محتوای اين> اثررا غنا و مزيت خاصی بخشيده است و خواننده را به واقعات تلخ و شيرين آن> دوران به ويژه به دوره استبداد نادرخانی آشنا می سازد.> اهدای کتاب :> دوکتور شهرانی دراين مورد در ذيل فوتوی شاد روان امان الله و لی پسر شاه> محمدولیخان متولد 1922 م و متوفی 2002 در کليفورنيا امريکا چنين می نويسد> :> اثر حاضر را به خانواده نجيب ، آگاه و گرامی ( ولی ) بويژه به روان پاک> امان الله ولی اهدا می نايم . آنکه : اعليحضرت اميرامان الله خان پادشاه> ترقيخواه ، منور ، فرزانه ، فرهيخته ، وطندوست ، ملت پرور ، محصل استقلال> و ازادی افغانستان اسم خوبش را برسم تبرک برايشانن گذاشته است و نماد> دوستی و علاقه بی پايان آن شهريار والامقام نسبت به شهً محمدولیخان وکيل> سلطنتش می باشد. امان الله ولی از شمار دانشی و فرهنگی مردانيست که همه> گان از شخصيت عالی و بزرگوارش سخن گفته اند.> فهرست کتاب شامل سه بخش و ده فصل است که زندگی نامهً شاه محمد ولیخان> دروازی وکيل سلطنت شاه امان الله غازی را از طفوليت تا وقتيکه بدست> نادرغدار پس از محاکمهً کذايی با يک تعداد از نخبگان ديگر کشور جام شهادت> نوشيد ، در بر ميگيرد.> ما بخش های مهم اين کتاب 520 صفحه ی را بعدا باالترتيب خدمت خوانندگانن> ارجمند درسايت آريايی جسته جسته تقديم خواهيم کرد و اينک در حد گنجايش> اين مقال از نوشتهً زيبای جناب نامق دربارهً بدخشان و بدخشانيان که از> اهميت تاريخی برخوردار بوده و در مقدمه آمده است ، اقتباس مينماييم و به> او توفيق بيشتر ميخواهيم :> > شاه محمد ولی خان ابرمردی براورنگ تاريخ سياسی و نظامی معاصر افغانستان> > با آبداری لعل لبش نرسيدند هرگز> گذشت عمر بدخشانيان بکان کندن> > بدخشان سرزمين زيبای تاريخی و کوهستانی است که در انتهای شمال شرق عزيز> وطنمان افغانستان موقعيت دارد و دريای پنج آنرا در شمال از تاجيکستان> مجزا ميکند. اگر به نقشهً کشور مان دقيق شوييم بيک برگ درخت شبيه است ،> اگر ساقهً همين برگ را با قسمت کوچک پائينی از تنه اش بدخشان را بدانيم ،> بخطا نخواهيم رفت.> بدخشان دارای تاريخ ديرين ، فرهنگ پربار و گذشته پرافتخار است ، بدخشان> بيشتر از ناحيهً داشتن مناظر دلکش طبيعی ، لعل و ياقوت و لاجوردش از> گذشته های دور بدينسو بلند آوازه بوده وقتی قديمی ترين لاجوردی را که> ديرين شناسان از دور فراعنه مصر درنتيجه حفريات آثار قديمی در آنجا> شناسايی کرده اند منسوب به معدن لاجورد بدخشان دانسته اند.> ازمورخان و جغرافيه نگاران دوره های اسلامی به ويژه مقدسی که در سده چهار> هجری قمری ميزيست می نويسد : زبيده خانم ملکه هارون الرشيد در حوالی> معدن لعل و ياقوت و لاجورد بدخشان قلعه اعمار نموده بود که بنام قلعه> زبيده ياد ميشد و ازين معادن لعل و ياقوت و لاجورد استخراج گرديده به> دربار خلافت بغداد فرستاده می شده است.> نامق ميگويد : ( در شب عروسی وی با هارون الرشيد او چندان جواهر و زيور> بخود بسته بود که توان راه رفتن نداشت...> بدخشان در درازای تاريخ پر فراز و نشيب خويش مرجع آمال عاشقان و دلدادگان> ، زيبارويان و پريچهرگان روزگار بوده است ، در برهه هايی از اين دل از> دست دادگان عشق و شهر آشوبان زمان به نحوی از انحا به آن توجه کرده و> آثاری از خويش در دل صخره ها و صحرا های حيرت افرين و دلفريب آن ، بجا> گذاشته اند....> ميگويند سه تن از شاعران يکی بدخشی بوده است ، ديگری بخاری و سومی> خراسانی روزی باهم همسفر ميشوند در راه کسی ايشان را به غذا دعوت ميکند و> برای ايشان طبقی را مالامال از شيربرنج می نمايد و بالای آن روغن زرد را> ريخته می آورد. آنان وقتی اين غذای لذيذ را می بينند چون گرسنه شده بودند> هر يک کوشش می نمايد بطريق پيشتر از ديگر روغن را بسوی خويش بکشد اولتر> از همه بخاری پيشدستی نموده با انگشت از روغن خطی بطرف خودش کشيده می> گويد :> از بخارا لالهً خوشرنگ می آيد بيرون> بدخشی می بيند که بخاری با کشيدن خطی از روغن کارش را انجام داد او هم> مثل بخاری با انگشت خود خط ديگری از روغن بسوی خود کشيده می گويد :> در بدخشان لعل خوب از سنگ می آيد بيرون> بدخشی و بخاری به هدف خود به اين طريق ميرسند ميماند خراسانی. او با خود> فکر ميکند بايد کاری کند که روغن بطور مساويانه به هرسه ايشان برسد و> پلان بدخشی و بخاری را نقش برآب نمايد ، روی آن انگشت خود را در ميان> روغن گذاشته تا که ميتواند آنرا با شيربرنج مخلوط کرده ميگويد :> ازخراسان همچو من يلدنگ می آيد بيرون> خوانندگان ارجمند ! اين بحث را با اين ابيات که در وصف بدخشان از شاعران> پيشين سروده شده به پايان می بريم :> > > اگر کوهً بدخشان لعل گردد> به ديدار بدخشــــانی نيرزد> نصيرای بدخشانی> > سالها بايد تا يک سنگ خـــــاره زآفتاب> لعل گردد در بدخشان يا عقيق اندر يمن> سنايی غزنوی> > جهانی را بحسرت سوخت اين دنيای بی حاصل> کو ياقوت و کدامــــــــين لعل آتش در بدخشانش> ابوالمعانی بيدل> > فکر رنگينم کند نذر شهيدستان شرق> پارهً لعلی که دارم از بدخشــــان شما> اقبال لاهوری> > کوه ماران به کمر لعل بدخشان دارد> اينچنين بخت کجا تخت سليمان دارد> ملاشاه بدخشی> > ما مطالعه اين اثر ارزشمند و استثنايی را به همه خوانندگان عزيز بخصوص به> نسل جوان کشور که ميخواهند به گوشهً ای از تاريخ وطن شان آشنا شوند سفارش> ميکنيم.

Geen opmerkingen: